سال ها بود که در
خوابهایت جا مانده بودی
و من
خیال می کردم تو را
در بیدارترین روزهایت
یافته ام،
با هم از کوچه های علاقه
عبور کردیم و
گمان بردیم که فردایی هست
اما دریغ که شب سالها
قبل از حضور من
بر پای بسترت
طلوع کرده بود،
در خواب هر روز مرا خواب میدیدی
و من به بیداریت
دل بسته بودم،
غافل از آنکه
تو بیداری را
خواب میدیدی.
خوابهایت جا مانده بودی
و من
خیال می کردم تو را
در بیدارترین روزهایت
یافته ام،
با هم از کوچه های علاقه
عبور کردیم و
گمان بردیم که فردایی هست
اما دریغ که شب سالها
قبل از حضور من
بر پای بسترت
طلوع کرده بود،
در خواب هر روز مرا خواب میدیدی
و من به بیداریت
دل بسته بودم،
غافل از آنکه
تو بیداری را
خواب میدیدی.
۲ نظر:
خیلی خوب
کوچه هاي علاقه، ترکيب نامانوسيه!کاش يه کلمه ديگه انتخاب ميکردي...
ارسال یک نظر