۱۳۸۹ خرداد ۹, یکشنبه

به خدا قسم

اینقدر مدام
در گوشم سکوت مکن،
به خدا قسم که
فراموشت می کنم
که به باد می سپارمت،
اما می دانی
من اگر جایت بودم
در میان
این همه مکث بلند
که طعم ترس می دهد
به دهانم،
یک بار
به خدا یک بار
...
نه نمی گویم؛
لطفا دلم را
که بسته بودم
روزی به مردی
که بسیار شبیه دیروزت بود،
برایم پس بفرست؛
می خواهمش
فوری!

۱ نظر:

شهریار کوچولو گفت...

...و خداوند عشق را آفرید، انسان عاشق شدن را
و دل ابزاری شد برای آفرینش این دو
همیشه پر جنب و جوش، همیشه پر خون، همیشه زخمی
هیچکس از دل نپرسبد چرا لحظه ای قرار نداری؟