۱۳۸۹ تیر ۵, شنبه

می خواستم

می خواستم من باشم تو باشی
غروب باشد
ابر نباشد
باد بی آید
تابستان نباشد
بهار باشد حوالی اردیبهشت
شب شود
آسمان پر ستاره باشد
صاف باشد
تو همچنان باشی
من ستاره بچینم
تو ستاره دوست داشته باشی
تو من و ستاره و تیله و مریم را
دوست داشته باشی
من تو را دوست داشته باشم
ماه باشد
زمان باشد
بوی نم بیاید
چمن باشد
پابرهنه بدویم
تا انتهای شب
تا نتهایت دوشت داشتن
تا آنجا که دیگر
تا نباشد
من باشم تو باشی
پنجره باشد
سکوت نباشد
پنجره رو به کوچه بن بست نباشد
راه بی بازگشت نباشد
فاصله نباشد
بین دو دور نباشد
یادم تو را فراموش نباشد
تلخ نباشد
سخت نباشد
خواب
خیال
وهم و رویا نباشد
پنجره رو به باغچه
رو به درخت خرمالو
اما خرمالوها گس نباشد
کال
لک دار
نارس نباشد
دوست داشتنمان را گفتم
مثل زمستان سرد نباشد
فقط من باشم تو باشی
غروب باشد
ابر نباشد ...









۱ نظر:

زهرا گفت...

aalie,ba vojude ye aalame bashad o nabashad ,chize khubi shode:)