کلیه اشعار و تصاویر این وبلاگ متعلق به اینجانب بوده و هر گونه استفاده از مطالب و تصاویر اين وبلاگ بدون کسب مجوز از نويسنده آن پيگرد قانونی دارد. (لیلا جوینده)
۱۳۸۸ مهر ۲۳, پنجشنبه
چشم ها 2
چشمانم را که می بندم
خاطر تو پیش رویم پدیدار می گردد،
کاش،
می توانستم با چشمان باز بخوابم.
۲ نظر:
ناشناس
گفت...
" آزمودم عقل دور انديش را بعد از اين ديوانه سازم خويش را "
هيچ اشكالى ندارد كه شما اين بيت مرا به عاريت گرفته باشيد ... و حتا دستكارى كردن آن هم مساله يى نيست . اما اينكه وزن شعر را حس نميكنيد و مصرعى با وزن نابهنجار ساخته ايد ( "ساختم " به جاى "سازم" ) واقعا در گور به خود لرزيدم... هيهات ! هيهات ! " صورتى بشنيده گشتى ترجمان " " بيخبر از گفت خود چون طوطيان "
كه وزن درستى ندارد. همين. ربطى هم به مشاعر ندارد .چون وزن شعر را بيشتر بايد "حس" كرد نه آنكه فهميد (كه البته فهميدنى هم هست).
غزلى دارم با مطلع : "مرا پرسى كه چونى بين كه چونم" " خرابم بيخودم مست جنونم "
كه آنجا در بيتى گفته ام : درون خرقه ى صد رنگ قالب خيال باد شكل آبگونم
يعنى كه در جهان فانى نيز به "مشاعر" چندان اهميتى نميدادم چه برسد به اينجا ! بگذريم . عكس هايتان (فليكر) پر بدك نيست . گاهى كه با شمس از " بوت شومونButtes Chaumont " گذر ميكنيم ياد آن عكس شما ميافتم كه در شرحش نوشته ايد : "پاركى در شمال پاريس كه شانسى كشفش كردم".
۲ نظر:
" آزمودم عقل دور انديش را
بعد از اين ديوانه سازم خويش را "
هيچ اشكالى ندارد كه شما اين بيت مرا به عاريت گرفته باشيد ... و حتا دستكارى كردن آن هم مساله يى نيست . اما اينكه وزن شعر را حس نميكنيد و مصرعى با وزن نابهنجار ساخته ايد ( "ساختم " به جاى "سازم" ) واقعا در گور به خود لرزيدم... هيهات ! هيهات !
" صورتى بشنيده گشتى ترجمان "
" بيخبر از گفت خود چون طوطيان "
جلال الدين از قونيه
شما مصرع دوم اين بيت را تبديل كرده ايد به :
" بعد از آن ديوانه ساختم خويش را "
كه وزن درستى ندارد. همين.
ربطى هم به مشاعر ندارد .چون وزن شعر را بيشتر بايد "حس" كرد نه آنكه فهميد (كه البته فهميدنى هم هست).
غزلى دارم با مطلع : "مرا پرسى كه چونى بين كه چونم"
" خرابم بيخودم مست جنونم "
كه آنجا در بيتى گفته ام : درون خرقه ى صد رنگ قالب
خيال باد شكل آبگونم
يعنى كه در جهان فانى نيز به "مشاعر" چندان اهميتى نميدادم چه برسد به اينجا ! بگذريم . عكس هايتان (فليكر) پر بدك نيست . گاهى كه با شمس از " بوت شومونButtes Chaumont " گذر ميكنيم ياد آن عكس شما ميافتم كه در شرحش نوشته ايد : "پاركى در شمال پاريس كه شانسى كشفش كردم".
با درود و بدرود ج.رومى
ارسال یک نظر