۱۳۸۹ فروردین ۱, یکشنبه

فراموشی

مادر می گفت فدای سرت
بزرگ می شوی یادت میرود؛
اما بزرگ شدم
خانمی شدم
به قد یک اردی بهشت
اما هنوز که هنوزه
هیچ چیز از خاطرم نمی رود،
...
می دانم حتی اگر
تمام مداد رنگی هایم را هم ببخشم
این خاطرات رنگ نمی بازند،
...
دیگر نقاشی نخواهم کرد.




هیچ نظری موجود نیست: